مشورت؛ کلید موفقیت در زندگی

می دانیم که همه برای رسیدن به موفقیت، به طور خستگی ناپذیری تلاش می کنند؛ اما اغلب به آنچه که در آرزویش هستند، دست نمی یابند. آیا مسیر را اشتباه انتخاب کرده اند؟ هدف و مقصود مشخص و روشنی نداشته اند؟ به تواناییها و امکانات خود بی توجه بوده اند؟ آیا معیارهای نادرستی برگزیده اند؟

شاید همه اینها در عدم موفقیت تأثیر داشته باشند؛ اما یکی از عواملی که بیشتر شکست ها و ناکامیها از آن ناشی می شود: «استبداد به رأی» و «خودمحوری» و «مشورت نکردن با دیگران» در مسائل مهم زندگی است. انسان در همه دوره های زندگی اش وقتی با مشکل مواجه می شود یا بر سر دو راهی قرار می گیرد، سخت به یاری دیگران، و رأی و نظر آنها نیازمند است. بدون استفاده از تجارب دیگران، پیمودن مسیر زندگی و گذر از گردنه های آن سخت و دشوار است.

پیشرفت علم و تکنولوژی، اکتشافات و اختراعات و نظریه پردازی در زمینه های مختلف، محصول هم اندیشی و تعامل و بهره گیری از ایده ها و تجربه های دیگران است. اگر بنا بود هر فردی فقط به خود متکی باشد و هیچ گاه از نظرات، پیشنهادها و تجارب دیگران بهره نگیرد، مطمئنا بشر در مراحل اولیه و سطح بسیار ساده و ابتدایی به سر می برد. دستیابی به تجارب دیگران و استفاده از نظرات سازنده آنان از طریق مطالعه آثار، زندگی و الگوهای رفتاری، طرح سؤال و مشورت و نظرخواهی امکان پذیر است.

۱۶۴۱۲۳۴۵۵

تعریف و اهمیت مشورت

«مشورت» و «مشاوره» از یک ریشه و به معنای مراجعه به افراد آگاه و مطلع برای راه یابی به حل مسئله و بهره گیری از تجارب و آگاهی دیگران است.

نقش مشورت در زندگی، نقشی اساسی است. تحقیقات تجربی نشان می دهد که مشورت اگر مهم ترین نقش را در پیشرفت و استفاده بهینه از زندگی نداشه باشد، دست کم می تواند یکی از بهترین نقشها را ایفا کند. مشورت به معنای عام و گسترده جریانی است که در همه اعصار برای همه افراد، مطرح بوده، اما در عصر ما با دامنه وسیع تری مطرح است؛ زیرا تکنولوژی جدید، انسان را با دشواریها و بن بست های متعددی رو به رو نموده است. در دنیای امروز، زندگی بدون مشورت و مشارکت و هم فکری با دیگران، امکان پذیر نیست. یک مثل چینی می گوید: «اگر می خواهی کاری را به درستی انجام دهی، با سه تن از سالخوردگان مشورت کن.» در فرهنگ و ادبیات فارسی نیز آمده است: «آن که بیشتر مشورت می کند کمتر دچار اشتباه می شود.» و به قول امریکاییها: «دو فکر، از یک فکر بهتر است».

 

چرا مشورت می کنیم؟

همه دوست دارند احساس کنند که افراد مستقل و آزادی هستند. آنها کوشش می کنند که خودشان بتوانند از عهده حل مسائل برآیند، لذا کوشش هایی را که از سوی والدین و معلمان برای کمک به آنها در انتخاب راه آینده ارائه می شود، نمی پذیرند. حس غرور و استقلال طلبی آنها را وادار می کند که خود به تنهایی تصمیم بگیرند. شکست و ناکامی نیز اغلب در همین مسئله نهفته است.

این واقعیتی است که اگر انسان در مسیر زندگی کسی را نداشته باشد که با او تبادل نظر کند، احساس تنهایی و غربت خواهد کرد و در نتیجه، نمی تواند نقش و وظایف خود را با اعتماد و اطمینان کامل انجام دهد. شاید به همین دلیل است که مشورت را نوعی پشتیبانی ذکر کرده اند

 

آیا در هر کاری باید مشورت کرد؟

اهمیت و نقش و کاربردی که مشورت در موفقیت دارد، به این معنا نیست که در هر کاری و قبل از هر اقدام دیگری باید مشورت نمود و هر آنچه که دیگران گویند، به کار بست. همان گونه که تصمیم گیری بدون مشورت خطرناک است و ممکن است به شکست منجر شود، مشورت بیش از اندازه و انتظار این که در هر کاری دیگران ما راهنمایی کنند نیز به وابستگی و سلب اعتماد به نفس منجر خواهد شد. بنابراین، مشورت، همیشه و در هر کاری بدون آن که خود فرد درباره آن بیندیشد و تفکر کند، مطلوب و شایسته نیست. باید در تصمیم گیریهای مهم و برنامه های کلان، مشورت نمود؛ اما در مسائل جزیی لزوما وظیفه نداریم که مشورت کنیم، بلکه می توانیم با اندیشه و تفکر و اندوخته ها و تجربه های شخصی مان راه درست را برگزینیم.

 

با چه کسانی مشورت کنیم؟

هر کسی شایسته مشورت و نظرخواهی نیست، اگر بخواهید تجارت کنید قطعا مشورت با «دایی جان» که اطلاعاتی در این زمینه ندارد، بی نتیجه خواهد بود. از آن جا که او شما را دوست دارد و نگران بر باد رفتن سرمایه تان است، فقط جنبه های منفی کار را در نظر می گیرد و قادر به راهنمایی شما نیست. بیان نقاط منفی و تأکید روی زیانهای احتمالی، ما را نا امید و در نهایت از اصل تصمیم منصرف می سازد؛ در حالی که یک کارشناس و یا آدم خبره می تواند راهنمای خوبی برای ما باشد.

 

با چه کسانی مشورت نکنیم؟

الف – افراد غیر متخصص و بی تجربه؛ افرادی که تجربه و تخصص کافی ندارند، به هیچ وجه نمی توانند مشاور خوبی برای ما باشند.

ب. افراد غیر متدین و کسانی که اسرار ما را فاش خواهند کند؛ افرادی که از تدین و تعهد کافی برخوردار نیستند، هیچ بعید نیست که روزی اسرار ما را فاش کنند و حرمت ما را بشکنند. از این رو باید سعی کنیم از مشورت با این گونه افراد، جدا پرهیز نماییم.

ج. افراد بدبین و منفی نگر؛ مشورت با آدم بدبین بسیار خطرناک است؛ زیرا او جز سیاهی، بدبختی و شکست، چیزی نمی بیند و صرفا افکار بدبینانه خود را به شیوه نصیحت گونه به شما انتقال می دهد و باعث ناامیدی و سرخوردگی شما می شود. به قول ویکتور پوشه (victior Poche) «خوشبختی، شادی و نشاط، امور مسری هستند، پس همواره سعی کن با افراد گشاده رو، خوشبخت و خوش بین، معاشرت و مشورت کنی.»

د. آدمهای لاف زن؛ کسانی که در طول زندگی هیچ قدم مثبتی برای خویش بر نداشته اند، چگونه می توانند در تصمیم گیریها راهنمای شما باشند و توصیه های مفید بکنند؟ از افرادی که پیوسته گذشته را نشخوار می کنند و دغدغه آینده را ندارند، انتظار مشورت و راهنمایی نباید داشت.

اگر با آدمهای «لاف زن» در مورد کاری مشورت کنی، بلافاصله می گوید: «آری مشکلی ندارد، من خودم چند بار این کار را کرده ام.» آن قدر مسئله را راحت و سهل الوصول جلوه می دهد که شما را از چالشها و پیامدهای منفی آن موضوع، غافل می سازد، لذا بدون آمادگی اقدام به کاری می کنید که سرانجام آن، شکست خواهد بود

 

فهرست